روز شنبه ۱۴ بهمن از ایامالله دهه فجر در محل مدرسه شماره ۲ علوی یک مصاحبه مطبوعاتی با حضور قریب به سیصد خبرنگار ایرانی و خارجی برگزار شد که در آن ابتدا خلاصهای از نظریات آیتالله خمینی خوانده شد؛ سپس سوالات خبرنگاران آغاز گردید که خلاصهای از پاسخ خمینی به این شرح بود:
«کاری نکنند که مردم را به جهاد دعوت کنم، اگر موقع جهاد شد میتوانیم اسلحه تهیه کنیم. دولت را بزودی معرفی خواهیم کرد. اعضای شورای انقلاب تعیین شدهاند. از ارتش میخواهم هرچه زودتر به ما متصل شود. ارتشیان فرزندان ما هستند، ما به آنها محبت داریم باید به دامان ملت بیایند. قانون اساسی که تدوین شده به آراء عمومی گذاشته میشود تمام اتباع خارجی بطور آزاد در ایران زندگی خواهند کرد
مقاله دهه فجر
با گسترش قیام مردم و خروج شاه از ایران، شاپور بختیار به عنوان تنها امید رژیم پهلوی، به عنوان نخست وزیر معرفی و باقی مانده بود.
این ایام که مصادف با اربعین امام حسین« علیه السلام» و گسترش راهپیمایی ها و اعتراضات مردمی بود، امام« قدس سره» طی پیامی، نکات تازه ای را برای هوشیاری مردم یادآور می شوند. همزمان با سایر شهرها، در تهران نیز راهپیمایی ها ادامه می یابد و فریاد الله اکبر جمعیت میلیونی لرزه بر اندام آخرین بقایای طاغوت می اندازد.
انسان های بپا خاسته و از جان گذشته با عزمی پولادین می روند تا سرنوشت مملکت خود را به دست بگیرند و همگی خواستار انحلال حکومت پهلوی و تشکیل حکومت اسلامی هستند و با شعار « استقلال، آزادی ، جمهوری اسلامی» خط مشی آینده را ترسیم می نمایند.
دهه فجر -گزیده ای از شعارهای انقلابی مردم در راهپیمایی ها
مرگ بر این سلطنت پهلوی
" توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد" "شاه بجز خودکشی راه دگر ندارد"
مقاله دهه فجر
" ایستادن در صف نفت حالا دیگه حرام است" " لباس گرم بپوش که کار شاه تمام است"
مقاله دهه فجر
" مردم! رفتن شاه یه حقه ی است!" " گول نخورید نهضت ما اساسی است"
" زندگی مصرفی معادل بردگی است"
مقاله دهه فجر
" نظام شاهنشاهی مظهر هر فسادیست"
مقاله دهه فجر
" شاه باید برگردد" " اعدام باید گردد"
به دنبال گسترش قیام مردمی، امام قدس سره در پیامی عزم خود را مبنی بر بازگشت به ایران اعلام می دارد. بختیار که با حمایت امریکا و به عنوان یک چهره ی ملی قصد مهار انقلاب و خاموش کردن شعله های قیام را دارد، خود را در این امر ناتوان می یابد و می کوشد که با قانونی جلوه دادن دولت خود، قیام مردم را سرکوب نماید. مخالفت خود را با بازگشت امام قدس سره اعلام، و دستور بسته شدن فرودگاه های کشور را می دهد. در پی انتشار این دستور مردم خشمگین، به خیابان ها ریخته و با تحصن و شعارهای کوبنده دولت بختیار را مخاطب قرار می دهند.
پس از پانزده سال دوری از وطن درمیان استقبال پرشور مردم قدم به خاک این سرزمین گذاشت ، پانزده سالی که به خاطر خروشیدن بر استبداد و طاغوت و به خاطر بر زبان جاری کردن حقیقت به عراق ، ترکیه و فرانسه تبعید شد .
پس از یکصد و هفده روز توقف امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو، امام خمینی (ره) ساعت سه و سی دقیقه به وقت تهران به سوی تهران حرکت کردند .
حاشیه های روزی که امام آمد . . .
حضرت امام به هنگام خروج از فرانسه با ارسال پیامی خطاب به مردم فرانسه، ضمن اظهار تشکر از آنها خداحافظی کردند.
ایشان پس از اقامه نماز در کف هواپیما، روی دو پتو با آرامش خوابیدند ، این در حالی بود که همه علاقمندان، دوستداران و نزدیکان ایشان، نگران انجام این پرواز بودند. خطر انهدام هواپیما و یا ربودن آن در آسمان چیزی بود که همه را تا لحظه فرود آن در فرودگاه تهران، نگران ساخته بود.
در هواپیما دویست نفر امام را همراهی می کردند که پنجاه تن از آنان همراهان و هواداران و نزدیکان امام خمینی و ۱۵۰ نفر دیگر از خبرنگاران بودند .
راس ساعت نه و سی و هفت دقیقه و سی ثانیه امام در میان حلقه گروه منتخب استقبال کنندگان از پله های هواپیما فرود آمدند .
خمینی ای امام . . .
با ورود حضرت امام به سالن فرودگاه، فریاد «الله اکبر» سالن فرودگاه را به لرزه در آورد. استقبال کنندگان با خواندن سرود «خمینی ای امام»، اشکهای مشتاقان را بر گونههایشان جاری کردند.
پاسخ امام به عواطف یک میهن(مقاله دهه فجر)
حضرت امام طی بیاناتی در فرودگاه تهران گفتند: من از عواطف طبقات مختلف ملت تشکر میکنم. عواطف ملت ایران به دوش من بارگرانی است که نمیتوانم جبران کنم.
ایشان ضمن اشاره به اینکه طرد شاه از کشور قدم اول پیروزی بود، همگان را به وحدت کلمه و ادامه مبارزه تا قطع کامل ریشههای فساد ترغیب کردند.ایشان سپس از آنجا عازم بهشت زهرا شدند.
با وجود سرمای زمستان، شب پیش از ورود امام ، بسیاری از مردم مشتاق ، در مسیر حرکت ایشان خوابیده بودند .
هنگام ورود امام خمینی به مدت بیست دقیقه مراسم استقبال توسط تلویزیون ایران به طور زنده پخش شد ، اما ناگهان عکس شاه بر روی صفحه تلویزیون ظاهر و برنامه قطع شد .
در حالی که مراسم ورود حضرت امام به طور مستقیم از تلویزیون پخش میشد، نظامیان با یورش به این سازمان از ادامه پخش آن ممانعت کردند.
عدهای از مردم با قطع جریان پخش مستقیم ورود حضرت امام از تلویزیون به علت هجوم مأمورین نظامی، از عصبانیت تلویزیونهای خود را به خیابان پرت کردند.
وقایع ایامالله دهه فجر انقلاب اسلامی:(مقاله دهه فجر)
وقایع ۱۲بهمن از ایامالله دهه فجر
۱۲بهمن روز ورود روحالله خمینی به ایران-در این روز بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد؛ بطوری که طول جمعیت استقبال کننده از آیتالله خمینی به ۳۳ کیلومتر رسیده بود. در ساعت ۹:۵۰ دقیقه بامداد روز دوازدهم بهمن هواپیمای حامل خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد برزمین نشست. خمینی پس از ورود به فرودگاه و ایراد سخنرانی طبق برنامهای که از قبل تنظیم شده بود عازم گورستان بهشت زهرا شد…
خمینی در میان استقبال گسترده مردم تهران در ساعت یک بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ که مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی خود را ایراد نمود.
دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می کنند.
در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته میشود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبري
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهاي اسلامي، مقطع رهايي ملت ايران و بخشي از تاريخ ماست كه گذشته را از آينده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدي دوباره يافت و اين دهه در تاريخ ايران نقطه اي تعيين كننده و بي مانند بشمارميرود. تا قبل از انقلاب اسلامي، در ايران نظام اسلامي وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ي «غالب و مغلوب» و« سلطان و رعيت » بود وپادشاهان احساس ميكردند كه فاتحيني هستند كه بر مردم غلبه يافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالي عليه اين سلسله معيوب را قطع كردند و نقطه ي عطفي در تاريخ ايران بوجودآوردند و شمشير اسلام مردم را عليه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به كار گرفتند.
دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئينه اي است كه خورشيد اسلام در او درخشيد و اين دهه فجر بايد با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. اين مراسم را با هيجانهاي عاطفي صحيح بايد با طراوت و تازه كرد. در مذهب ما، احساسات، گريه و شادي، حب و بغض و عشق و نفرت جايگاه والايي دارد. از اين رو جشنهاي دهه فجر مي بايستي همچون مراسم و اعياد مذهبي گرامي داشته شود و مردمي باشد. بايد كليه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ي فراموش نشدني حضرت امام و پيروزي انقلاب اسلامي را جشن بگيرند.
قرآن كريم در سورة بروج، آيات 4تا7 ميفرمايد: قتل اصحاب الاخدود * النار ذات الوقود* اذهم عليها قعود * و هم علي ما يفعلون بالمؤمنين شهود* مرگ و عذاب بر شكنجه گران صاحب گودال [آتش] باد، گودالهائي پر از آتش شعلهور، هنگامي كه در كنار آن نشسته بودند، و آنچه را نسبت به مؤمنان انجام ميدادند [با خونسردي] تماشا ميكردند!
اين كه اين ماجرا مربوط به چه زماني و چه قومي است؟ و آيا يك ماجراي خاص و معين بوده و يا اشاره به ماجراهاي متعددي در مناطق مختلف جهان است؟ ميان مفسران و مورخان گفتگو است.
معروف آن است كه، ماجراي اصحاب الاخدود مربوط به «ذونواس» آخرين پادشاه «حمير» در سرزمين «يمن» است، «ذونواس» كه آخرين نفر از سلسلة گروه «حمير» بود، به آئين يهود در آمد، وگروه «حمير» نيز از او پيروي كردند، او نام خود را «يوسف» نهاد؛ مدتي بر اين منوال گذشت تا اينكه به او خبر رسيد كه در سرزمين نجران، در شمال يمن، هنوز گروهي بر آئين نصرانيتند. [سر كردة آنها «عبدالله بن يامن» نام داشت]، هم مسلكان ذونواس او را وادار كردند كه اهل نجران را مجبور به پذيرش آئين يهود كند، او به سوي نجران حركت كرد، و ساكنان آنجا را جمع كرد، و آئين يهود را بر آنها عرضه داشت و بر پذيرش آن اصرار كرد ولي آنها حاضر به قبول شهادت شدند، امّا حاضر به صرف نظر كردن از آئين خود نبودند.
«ذونواس» دستور داد، گودال عظيمي كندند و هيزم در آن ريختند و آتش زدند، گروهي را زنده زنده در آتش سوزاندند، گروهي را با شمشير كشته و قطعه قطعه كردند، به طوري كه عدد كشته شدگان و سوختگان به بيست هزار نفر رسيد.
برخي افزودهاند كه در اين گيرو دار، يك نفر از نصاراي نجران فرار كرد و به سوي روم و دربار قيصر شتافت و از «ذوانوس» شكايت كرد و از قيصر روم ياري طلبيد.
قيصر گفت: سرزمين شما از من دور است، امّا نامهاي به پادشاه حبشه مينويسم كه او مسيحي است و همسايه شماست و از او ميخواهم شما را ياري دهد، سپس نامهاي نوشت و از پادشاه حبشه انتقام خون مسيحيان نجران را درخواست كرد، مرد نجراني نزد سلطان حبشه، نجاشي آمد، نجاشي از شنيدن اين داستان سخت متأثر گشت، و از خاموشي آئين مسيح در سرزمين نجران افسوس خورد، و تصميم بر انتقام گرفت.
لشكريان حبشه به جانب يمن تاختند و در يك پيكار سخت، سپاه ذوانوس را شكست دادند، گروه زيادي از آنان كشته شدند، و طولي نكشيد كه سرزمين يمن به دست نجاشي افتاد و به صورت ايالتي از ايالات حبشه در آمد.
بعضي از مفسران نقل كردهاند كه؛ طول آن خندق چهل ذراع،و عرض آن دوازده ذراع بوده است، و برخي گفتهاند: هفت گودال بود كه هر كدام وسعتش به مقداري كه در بالا ذكر شده بوده است.
از آنچه در مطالب فوق بيان شد، روشن ميشود كه، اين شكنجه گران بي رحم سرانجام به عذاب الهي گرفتار شدند و انتقام خونهايي كه ريخته بودند در همين دنيا از آنها گرفته شد، و عذاب دردناك و سوزندة قيامت نيز در انتظار آنان است.
اين كورههاي آدم سوزي كه به دست يهود به وجود آمد احتمالاً نخستين كورههاي آدم سوزي در طول تاريخ بود، عجب اينكه اين بدعت قساوت بار ضد انساني سرانجام دامان خود يهود را گرفت، و چنانكه ميدانيم گروه زيادي از آنها در ماجراي آلمان هيتلري در كورههاي آدم سوزي به آتش كشيده شدند، و مصداق «عذاب الحريق» اين جهان نيز دربارة آنها تحقق يافت.
بر اساس روایتی از علی بن ابیطالب،امام اول شیعیان، اصحاب رس قومی معرفی شدهاند که پس از سلیمان میزیستهاند آنان درخت صنوبری را میپرستیدند. گفته شده این درخت را یافث بن نوح در کنار رودی به نام روشاب نشانده بود که کسی اجازه نوشیدن و استفاده از آن آب را نداشت. هر ساله در ایام عید آن قوم به گرد آن درخت میآمدند و به شاخههای آن پارچههای گوناگون میبستند و سپس به دعا، تضرع و قربانی کردن میپرداختند. پس از آن شیطان میآمد و شاخههای درخت را تکان میداد و از اعمال آنان اظهار خشنودی میکرد. اصحاب رس هم به عیش و نوش از جمله مساحقه میپرداختند. خدا نوه یهودا پسر یعقوب را به پیامبری این قوم فرستاد تا هدایتشان کند اما آنان به او ایمان نیاوردند و به آزار و اذیت او دست زدند. پس از دعای پیامبر، درخت خشک شد و قوم رس پیامبر را گناهکار و مقصر دانسته و او را در چاه انداختند این کار غضب خدا را در پی داشت.
بر پایه روایتی از محمد بن عبداللّه ،پیامبر مسلمانان ، که محمد بن کعب بن قرظی آن را روایت کردهاست؛ خدا برای قومی پیامبری فرستاد که با تکذیب آنان روبهرو شد. آنان پیامبر را در چاهی انداختند و بر درِ چاه سنگ بزرگی گذاشتند. در آن دیار غلامی میزیست که با جمع کردن هیزم امرار معاش میکرد. او به آن پیامبر ایمان آورده بود و هر روز آب و خوراکی برای پیامبر در چاه فرو میفرستاد که در یک روز خواب بر او چیره شد و به فرمان خدا ۱۴ سال در خواب ماند هنگامی که بیدار شد گمان کرد فقط ساعتی خواب بودهاست سپس غذایی را آماده کرد و بر سر چاه رفت اما از پیامبر خبری نبود. بر اساس این حدیث، هنگامی که او در خواب بود خدا عذابی بر قومش نازل کرده بود و آنان از کار خود پشیمان شده و پیامبر را آزاد کردند.
در دستهای از روایات، زیستگاه اصحاب رس، حضرموت یمن و پیامبرشان حنظلة بن صفوان ذکر شده که مردم آن دیار به مساحقه میپرداختند. حنظله تلاش میکرد تا آنان را از این گونه اعمال بازدارد اما آنان به آزار و اذیت او پرداختند و او را در چاه انداختند، خداوند سیل عرم را نازل کرد. گفته شده در قبر حنظله نوشتهای پیدا شده که بر آن از زبان حنظله نوشته شده که وی پیامبر خدا بوده و برای حمیر، عریب و عزیز از اهل یمن مبعوث شده، ولی او کشته شد. در برخی از این روایات زنی به نام دلهاث دختر ابلیس، مساحقه را به ن آن قوم آموزش میداده و آنان را به انجام آن ترغیب میکردهاست.
همچنین اصحاب رس، طایفهای از ثمود و اعراب بادیه از قبیله حضوراً که پیامبرشان شعیب بن ذی مهرع بوده دانسته شدهاند. در برخی روایات اصحاب رس، چادرنشین و دامپرور معرفی شده و از شعیب به عنوان پیامبر آنان یاد شدهاست.
درباره این سایت